جدول جو
جدول جو

معنی موی باز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

موی باز کردن
(دَ)
گشودن موی بافته یا به هم گوریده، تراشیدن موی: سه ماه بود که موی سر باز نکرده بودیم. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 154). موی سر باز می کنند تا آنگه که گوسفند بکشند. (کشف الاسرار ج 1 ص 527)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ تَ)
ترک عادت کردن. (یادداشت مؤلف) :
طریق مرد عزلت جوی کن ساز
اگر مردی ز مردم خوی کن باز.
اسرارنامۀ عطار.
عمری که بصد هزار جان ارزانی
می باز کند خوی ز ما تا دانی.
عطار
لغت نامه دهخدا
(بِ بِ / بَلْ لُ بَ لْ / بَ بَ کَ دَ)
ترک عادت کردن. (ناظم الاطباء). ترک اعتیاد کردن. (یادداشت بخط مؤلف) :
نزاری و خو باز کردن ز می
چه تزویر دارد در این چیست هی ؟
نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 70)
لغت نامه دهخدا
(تَ پَ / پِ کَدَ)
نقاب از چهره برداشتن. کشف حجاب کردن. برقع از رخساره برافگندن:
اکنون که تو روی باز کردی
رو باز به خیر کرد حالم.
سعدی.
و رجوع به روباز شود
لغت نامه دهخدا
بازی کردن با گوی و چوگان: در این روز به کدوزدن و لهو و لعب و گوی بازی کردن مشغول باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خو باز کردن
تصویر خو باز کردن
((کَ دَ))
ترک عادت کردن
فرهنگ فارسی معین